دیدار با یک رهبر آسمانی
دیدار با یک رهبر آسمانی

دیدار تاریخی با یک رهبر آسمانی

كتاب « تامل در گذشته و آينده » را كه خاطرات ادوارد شوارد نادزه (وزير خارجه اتحاد جماهير شوروي و رئيس جمهوري گرجستان ) مي باشد .ادوارد شوارد نادزه در كتاب خاطرات خود موضوعات متنوعي را آورده است كه هر كدام در جاي خود قابل توجه مي باشد. در ذيل خاطراتي كه او از ديدارش با امام خميني (ره ) نگاشته است براي بهره مندي خوانندگان درج مي كنيم .

 

به نقاط بسياري در جهان از آمريكا و اسكانديناوي گرفته تا آفريقا و استراليا سفر كرده ام . حتي در نحوه سلام و احوال پرسي نيز تفاوت هاي فاحشي وجود داشت چنين تفاوتهايي در آداب و رسوم و درك واقعيتها در بعضي از موارد ممكن است موجب سوتفاهم گردد . در اين خصوص به ياد سفرم به ايران و ملاقات با حضرت آيت الله خميني (ره ) در سال 1989 مي افتم . در اين دوران روابط ما با ايران نيمه گرم بود. اين كشور هفت سال با عراق ـ دوست شوروي ـ در جنگ بود. در آن زمان نيروهاي ما در افغانستان مستقر بودند. حال آنكه پس از سرنگوني حكومت پهلوي در ايران در طول هفت سال هيچ يك از مقامات بلندپايه شوروي به ايران سفر نكرده بود. در اين مدت تماس هاي مهمي با يكديگر نداشتيم و قرار شد كه در سفر به خاورميانه پس از سوريه و عراق به منظور سر و سامان دادن به مناسبات دوجانبه دو كشور بزرگ به ايران بروم . ايران نيز در صدد عادي سازي روابط با شوروي بود . نامه 6 تا 7 صفحه اي امام خميني (ره ) خطاب به گورباچف كه در تاريخ 4 ژانويه 1989 توسط آيت الله جوادي آملي نماينده امام (ره ) به مسكو آورده شد نيز بيانگر اين واقعيت بود . امام خميني (ره ) مقام و منصب دولتي نداشت ولي در عين حال رهبر روحاني و عملا شخص اول كشور محسوب مي شد . در تاريخ 25 فوريه من به همراه پاسخ كتبي ميخائيل گورباچف به نامه امام خميني (ره ) وارد تهران شدم . نامه امام خميني (ره ) گورباچف را به فكر واداشته بود. نه وي و نه من هيچ يك نمي دانستيم كه چه پاسخي بايد بدهيم . امام خميني (ره ) در نامه خود ضمن ارزيابي مثبت از برخورد شجاعانه گورباچف به رويدادها و وقايع آن زمان اعلام نموده بود كه ناكامي هاي كمونيسم آشكار شده است . گرچه اين نيز براي رهبر ايران فاقد اهميت بود...

نامه امام خميني (ره ) داراي ابعاد عميق فلسفي بود. همان گونه كه امام (ره ) فرمودند : « من مي خواستم دريچه اي به دنياي بزرگ يعني دنياي بعد از مرگ كه دنياي جاويد است را براي آقاي گورباچف باز نمايم و محور اصلي پيام من آن بود » . واضح است كه امكانات گورباچف رهبر بي دين حزب كمونيست اتحاد جماهير شوروي براي درك فلسفه رهبر روحاني ايران متناسب نبود. تصميم گرفتيم كه گورباچف در پاسخ خود به بيان مطالبي در مورد مناسبات دوجانبه همكاري هاي آتي منطقه اي و حل مسائل بسنده كند. سفر من به ايران براي اين كشور از اهميت زيادي برخوردار بود. اتفاقا موضوع سفرم به آن كشور پيشاپيش مورد توجه مطبوعات ايران قرار گرفته بود. موضوع ملاقات آتي من با امام خميني (ره ) و تقديم پاسخ گورباچف به ايشان مورد توجه خاص رسانه ها بود. به جز ملاقات با امام خميني (ره ) ملاقاتهايي نيز با ديگر مقامات ايراني ازجمله حضرت آيت الله خامنه اي رئيس جمهور آقاي موسوي نخست وزير آيت الله رفسنجاني رئيس مجلس و آقاي ولايتي وزير امور خارجه ترتيب داده شده بود. ولايتي شخص تحصيل كرده اي است . با وي روابط بسيار دوستانه اي داشتم . وي پزشك است و نمي توان او را در صفوف متعصبين قرار داد.

 در نگاه محافل سياسي ايران سفر وزير امور خارجه شوروي به ايران از اهميت ويژه اي برخوردار بود زيرا من حامل پاسخ گورباچف به نامه امام خميني (ره ) بودم . اين پاسخ براي آنان از لحاظ روند وقايع آتي در منطقه حائز اهميت بود. سفرم به ايران از اين نظر هم مهم بود كه در آن زمان غرب و بويژه آمريكا جمهوري اسلامي ايران را به قول ايران تحت فشار شديد قرار داده و مناسبات سياسي را طي ده سال به پايين ترين سطح رسانده بود. كليد موفقيت سفر من به ايران در گرو محتواي نامه گورباچف بود. هنگام ورود به ايران آقاي ولايتي وزير امور خارجه به من گفت كه امام خميني (ره ) براي اين ملاقات آماده هستند. من هم به اين ديدار بسيار اميدوار بودم و با اين اميد به خدمتشان رسيدم . امام خميني (ره ) به دليل كسالت و با توجه به توصيه پزشكان هيچكس را براي ملاقات به حضور نمي پذيرفت . براي من استثنا قايل شده بودند و علت آن البته ابراز احترام به كشور بزرگي بود كه من وزير امور خارجه آن بودم ولي شايد دلايل ناگفته ديگري ـ منظورم منافع ايران در گرجستان ـ نيز وجود داشت . در هر صورت اين فكر هم در ذهنم غليان مي كرد. برف مي باريد. امام خميني (ره ) در ارتفاعات زندگي مي كردند. موقع ورود همانند مسجد بايد كفش را درمي آوردم . با جوراب وارد شدم . اين امر برايم تا حدي ناگوار بود. تصور كنيد لباستان با تمامي مقررات تشريفاتي هماهنگ شده است ولي بدون كفش هستيد و مثل اينكه در عبادتگاه بسر مي بريد با اين تفاوت كه از ديگران نبايد منزوي شويد بلكه بايد حرف بزنيد. در عين حال بايد سعي كنيد موافقت هم صحبت خود را بدست آوريد.

 

از همان ابتدا متذكر شدند كه من اولين شخص خارجي هستم كه به حضور امام (ره ) مي رسيدم و پس از انقلاب اسلامي تا آن زمان كسي از مهمانان خارجي با امام (ره ) ملاقات نكرده بود . به خاطر ضيق وقت بايستي در عرض 15 تا 20 دقيقه ملاقات را تمام مي كرديم . ساكت به انتظار نشستيم . به اتاق ـ محل زندگي زاهدانه امام خميني (ره ) ـ نگاهي انداختم . گويا نكته مهم در آن مكان پي بردن به اصل مفهوم زندگي بود. هيچ چيز نمي بايستي مزاحم امام (ره ) مي شد. همه چيز ساده و بي آلايش بود. كف اتاق فرش سفيد مايل به خاكستري رنگ پهن بود. خلاصه فقط چيزهاي ضروري بود. چند نفر از ميزبانان همراه من و مترجم در اتاق حضور داشتند. آنها نيز سكوت اختيار نموده و در انتظار ورود امام بودند. يك لحظه فكرم به تاريخ معطوف شد. گرجيان زيادي در طول تاريخ در اتاق انتظار كاخ شاه ايران بسر برده اند. درست است كه اين بار به نمايندگي از يك كشور ديگري آمده بودم ولي در هر حال ... احساس ناراحت كننده انتظار به من دست داد. آن را هم به خاطر آوردم كه در گذشته نه چندان دور رهبر گرجي تبار همين كشور بزرگ (اتحاد شوروي ) با همتايان خود در تهران مسائل جهاني تقسيم به مناطق نفوذ را مطرح مي نمود. در آن زمان سرنوشت ايران به مقياس زيادي به همين گرجي بستگي داشت .

اين محل پر برف نيست اما زماني كه برف مي بارد يخ بندان مي شود . با جوراب نشست بودم و از سرما كرخت شدم . حدودا 15 دقيقه ما را به انتظار نشاندند . بعدا فهميدم كه اينجا رسم بر اين بوده و ملاقات با مقامات ايران معمولا 15 دقيقه ديرتر از زمان اعلام شده آغاز مي گردد. چند دقيقه بعد به من اشاره كردند كه ايشان تشريف مي آورند. اول پسر امام وارد شد. وي هم مودبانه به من گفت كه امام تشريف مي آورد. يك مردم سالخورده لاغراندام وارد اتاق شد خوش قيافه با ريش سفيد و طبق سنت محلي با كلاه بي لبه مشكي و روپوش خاكستري . وي در كنار صندلي هاي ما در گوشه تخت نشست . مرا معرفي كردند. گويا در اطراف ما كسي نبود. اما حركات من سخنانم و حتي يك نگاه من به اطراف مورد توجه خاص بود. از راديو و تلويزيون هم كسي حضور نداشت .

 ولايتي از قبل به من گفته بود كه براي انجام ملاقات خوب و مثمرثمر بهتر مي بود در عرض 15 ـ20 دقيقه تعريف مي كردم كه گورباچف در نامه خود چه نوشته بود. سلام كردم و آنچه را كه گورباچف در پاسخ به نامه امام (ره ) (همانطور كه عرض نمودم نامه فلسفي بود) نوشته بود بطور مختصر بازگو نمودم . 15 دقيقه به سخنانم گوش داد . گاهي اوقات سرش را تكان مي داد . سپس گويا عميقا به فكر فرو رفت و پاسخ داد : من نااميد شدم . شنيدم بودم كه گورباچف فردي انديشمند است . ارسال نامه براي او اتفاقي نبود. در آن نامه سخن از جايگاه و نقش بشر نه فقط در اين عالم خاكي بلكه عمدتا در عالم رباني بود. من به دنبال مسائل اين عالم نيستم من به عالم ديگر مي انديشم و پاسخ آن را دريافت نكردم . اما آنچه كه مربوط به عادي سازي روابط است من از آن حمايت مي كنم . » اين سخنان را با خرسندي ادا كردند. همين بود همين . وي پس از ايراد اين سخنان از جاي خود برخاسته و خداحافظي نمود. تا اندازه اي احساس نارضايتي به من دست داد. بيرون آمده و كفشم را پوشيدم اما مشكل بود چون يخ كرده بود. پيش خود فكر كردم كه سفرم نتايج مناسبي درپي نداشت . به همراهانم گفتم كه شايد بهتر باشد ملاقات هاي برنامه ريزي شده (با آيت الله رفسنجاني حضرت آيت الله خامنه اي ضيافت رسمي ) را لغو كنيم . يك موضوع فكر مرا جلب كرده بود مايل نبودم وجهه وزير امور خارجه خدشه دار گردد. ولايتي متوجه همه چيز شد. به من گفت كه تماس مي گيرد.

 واقعا به نفع ايران نبود كه شوروي را از خود ناراضي نمايد. پس از ملاقات با امام خميني (ره ) سفير ايران در اتحاد شوروي نوبري حيراني با همراهانم تماس گرفت و تقاضا كرد كه موضوع پخش خبر درباره ديدار با امام خميني (ره ) با من به اين صورت هماهنگ شود : « ايران تصميم دارد اين گفتگوي دوستانه را مثبت ارزيابي نمايد. طرف ايراني متذكر مي شود كه ايران به توسعه مناسبات با شوروي تمايل دارد. امام پس از استماع نظرات مندرج در نامه گورباچف از آن حمايت نمودند. رسانه هاي ايراني نظرات امام (ره ) در اين مورد را كاملا منعكس ساختند. متاسفانه به توصيه پزشكان ملاقات طولاني تر امكان پذير نشد. اين ملاقات حتي از آنچه كه پزشكان گفته بودند نيز طولاني تر شد» . من با موضع ايران در نحوه انعكاس ديدار به اين گونه موافقت كردم . بعد از نيم ساعت ولايتي به من زنگ زد. وي گفت : « امام (ره ) بي نهايت راضي هستند و اگر مترجم داريد تلويزيون را روشن كنيد » . تلويزيون را روشن كردم و چه مي بينيم اين خبر همه چيز را تحت الشعاع قرار داده است : « اين يك ديدار تاريخي است با اين ديدار مرحله جديد مناسبات با شوروي آغاز مي گردد. ملاقات يك ساعت به طول انجاميد و چنين چيزي بي سابقه بوده است . استقبال گرم خداحافظي گرم ... » و به دنبال آن تلويزيون ... راديو... روزنامه ها به پخش اين خبر پرداختند. گويي در انزوا بسر مي بردند و اكنون درهاي غرب به روي آنان باز شده است .

دو روز آنجا ماندم . عصر در ضيافت شام ولايتي تكرار كرد كه امام (ره ) بي نهايت از اين ديدار راضي بودند. اين ديدار ويژه اي بود. (بدون شك ولايتي بدون موافقت امام (ره ) نمي توانست اين سخنان را ايراد نمايد). گفتم : ولي ايشان صحبت را با دو كلمه تمام كردند. اينطور به نظرم رسيد كه گفتگوي جامعي نداشتيم . ولايتي در پاسخ گفت : شما متوجه نشديد ايشان سه بار به نشانه موافقت سرشان را تكان دادند. آيا مي دانيد اين امر چقدر برايمان مهم است ! اين احترام و توجه فوق العاده بزرگي است . خلاصه كليه علامات و حركات و هر رمز آداب فرهنگي استنباط و برداشت خود را مي طلبد. اين سفر به لحاظ نتايج حاصله واقعا يك سفر تاريخي بود. در ايران تا به امروز اين سفر را به ياد دارند. پس از آن كه من به گرجستان بازگشتم هنگام سفر آيت الله رفسنجاني به تفليس وي اظهار داشت كه « شما تنها فرد خارجي بوديد كه با امام (ره ) ملاقات كرديد. » امام خميني (ره ) مرد بزرگي بود. وي با پيامش انزوايي را كه خود براي ايران ترتيب داده بود از ميان برداشت عجيب است اما از همان زمان مناسبات جديد ايران و گرجستان ولو در سطح شخصي ـ مبتني بر اصل برابري پايه گذاري گرديد. ديدار با امام خميني (ره ) سالها بعد بر روابط من با آيت الله رفسنجاني آقاي خاتمي و ديگر رهبران ايران تاثير گذار بود. علي رغم اينكه در بعضي از موارد منافع ما متفاوت بود (مثلا در مورد خطوط لوله نفت ) با لطف و عنايت امام خميني (ره ) روابط گرم و فوق العاده مثبتي بين گرجستان و ايران شكل گرفت كه اين موضوع بحث ديگري است .

 اتفاقا پيش از سفرم به ايران در بصره با صدام حسين ديدار كردم . در عراق دوازده هزار شهروند روسي مشغول به كار بودند. صدام سعي داشت احترامش را نسبت به من نشان دهد. مسلما در صحبتهايمان به بيهودگي جنگ عراق و ايران اشاره كردم . به وي فهماندم كه اين جنگ واقعا بيهوده بود و دير يا زود بر روابط شوروي با عراق تاثير مي گذاشت . ميزبان من تصور فردي لجوج را در ذهن من بجا گذاشت . آن زمان حتي تصور نمي كردم كه صدام حسين چه مقاصد خصمانه اي در رابطه با كويت داشت .

 


[ شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:امام خمینی, نامه به گروباچف, ایران , روسیه, امریکا, زندگی امام, شوروی, ] [ 16:40 ] [ محمد ] [ ]